سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که از او چیزى خواسته‏اند تا وعده نداده آزاد است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :57
بازدید دیروز :0
کل بازدید :25992
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/9/4
8:25 ع

یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیری از بغلش رد شد که توش چند تا ماهی بود. از مکزیکی پرسید: چقدر طول کشید که این چند تا رو گرفتی؟ مکزیکی پاسخ داد: مدت زیادی طول نکشید. آمریکایی: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاد؟ مکزیکی: چون همین تعداد هم برای سیر کردن خانواده ام کافیه. آمریکایی: اما بقیه وقتت رو چه کار می کنی؟ مکزیکی: تا دیر وقت می خوابم، یک کم ماهیگیری می کنم، با بچه هایم بازی می کنم، بعد می رم تو دهکده می چرخم.و با دوستانم شروع می کنیم به گیتار زدن و آواز خوندن و خوشگذرونی. آمریکایی: ببین من تو هاروارد درس خونده ام و می تونم کمکت کنم. تو باید بیشتر ماهیگیری کنی اون وقت می تونی با پولش یه قایق بزرگتر بخری. بعد با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم اضافه می کنی اون وقت کلی قایق برای ماهیگیری دار ی! مکزیکی: خب بعدش چی؟ آمریکایی: به جای اینکه ماهی ها رو به واسطه بفروشی، اونها رو مستقیمأ به مشتری ها می دی و برای خودت کار و بار درست می کنی... بعدش کارخونه راه می اندازی و به تولیداتش نظارت می کنی... این دهکده کوچک را هم ترک می کنی و می ری مکزیکوسیتی... بعدأ لوس آنجلس و از اونجا هم نیویورک.... اونجاست که دست به کارهای مهمتری می زنی. مکزیکی: اما آقا ! این کار چقدر طول می کشه؟ آمریکایی: پانزده تا بیست سال! مکزیکی: اما بعدش چی آقا؟ آمریکایی: بهترین قسمتش همینه: موقع مناسب که گیرت اومد می ری و سهام شرکتت رو به قیمت خیلی بالا می فروشی! این کار برایت میلیون ها دلار عایدی داره. مکزیکی: میلیون ها دلار!!! آه! خب بعدش چی؟ آمریکایی: اون وقت بازنشسته می شوی! می ری یه دهکده ساحلی کوچک، جایی که می تونی تا دیروقت بخوابی، یک کم ماهیگیری کنی، با بچه هایت بازی کنی، بری دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنی و آواز بخونی و خوش بگذرونی....